همسر شهید حاج قاسم سلیمانی برای زیارت مزار مطهر این شهید بزرگوار به دور از تشریفات در صف ایستاد و سپس مانند مردم عادی قبر را زیارت و محل را ترک میکند و حتی در زمانی که مردم در حاضر در صف از او میخواهند تا به زیارت خود سرعت ببخشد باز هم نمیگوید کیست و به زیارت خود خاتمه میدهد؛ این رویداد زیبا که توسط سایت آرمان کرمان بازتاب داشت اکنون سوژه رسانههای اجتماعی و شبکههای مجازی شده است.
نمیشود با هر موج باشی و حق را ببینی نمی شود
آخر موج سواری غرق در امواج است
جانم فدای غربت سردار رشید اسلام سردار حاجی زاده و چه حالی دارد آن پاسدار این شب ها
از سردار رشید اسلام و ذخیره ی مقاومت سردار حاجی زاده به هر زبانی دفاع و حمایت می کنیم .
در دفاع از اسلام اگر جان من و همه ی عزیزانم را هم به خطا نشانه گرفتید #جانم فدای دفاع
پاسداران اسلام در دفاع انگشتانتان لحظه ای نلرزد ،که زه انگشتان شما هدف دشمن خارجی و داخلی میباشد .
داشتیم زمان نچندان دور را که دوقطار مسافر بری شاخ به شاخ شدندو تعدادی از هموطنانمان فوت شدند و مسئولین گفتند که همه بیمه هستند نه شلوغی شد و نه مجلس و نه شورای امنیت تشکیل جلسه داد و در آخر هیچکس مسئولیت قبول نکرد .
حاج قاسم گفت : والله والله والله از مهم ترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی ما با این حکیمیست که امروز سکان این انقلاب را به دست دارد.
بچه ها اگر شهر سقوط کرد مهم نیست
دوباره آن را پس می گیریم
مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند.
به ولی فقیه و نائب امام زمانتان ایمان داشته باشید و به سخنان ایشان با بصیرت گوش فرادهید که ایشان دلسوز مردم جامعه هستند و گول و فریب یک عده خاص که در تلاشند مردم را به جان هم بیاندازند نیافتید.
بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمدللّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة اللّه علی اعدائهم اجمعین
قبل از اینکه بحث را شروع بکنیم، من عرض بکنم که در این یکی دو روز خب یک حوادثی به دنبال مصوبهی سران کشور، سران قوا اتفاق افتاد؛ دیروز، دیشب، پریشب، در برخی از شهرهای کشور، و متأسفانه مشکلاتی هم درست شد، تعدادی جان باختند و مراکزی تخریب شد، از این کارها هم شد در این یکی دو روزه.
چند نکته را باید توجه داشت؛ اولاً وقتی یک چیزی مصوبهی سران کشور هست، آدم باید با چشم خوشبینی به او نگاه کند، بنده در این قضیه سررشته ندارم یعنی تخصص این کار را ندارم، گفتم هم به آقایان؛ گفتم من چون نظرات کارشناسها هم در این قضیهی بنزین مختلف است، بعضیها آن را لازم و واجب میدانند بعضیها مضر میدانند، بنابراین من هم که صاحبنظر نیستم در این قضایا؛ گفتم من صاحبنظر نیستم لکن اگر سران سه قوه تصمیم بگیرند من حمایت میکنم. من این را گفتم، حمایت هم میکنم. سران قوایند، نشستند با پشتوانهی کارشناسی یک تصمیمی برای کشور گرفتند، باید عمل بشود به آن تصمیم؛ این یک نکته.
نکتهی دوم اینکه خب بله، یقیناً بعضی از مردم از این تصمیم یا نگران میشوند یا ناراحت میشوند یا به ضررشان است یا خیال میکنند به ضررشان است به هر تقدیر ناراضی میشوند، لکن آتش زدن به فلان بانک این کار مردم نیست، این کار اشرار است؛ کار اشرار است، این را باید توجه داشت.
در یک چنین حوادثی معمولاً اشرار، کینهورزان، انسانهای ناباب وارد میدان میشوند، گاهی بعضی از جوانها هم از روی هیجان با اینها همراهی میکنند و اینجور مفاسد را به بار میآوردند. این مفاسد هیچ مشکلی را درست نمیکند جز اینکه علاوهی بر هر مشکلی که هست، ناامنی را هم اضافه میکند. ناامنی بزرگترین مصیبت برای هر کشوری است، برای هر جامعهای است، اینها قصدشان این است.
شما ملاحظه کنید در این دو روز تقریباً یعنی دو شب و یک روزی که از این قضایا گذشته همهی مراکز شرارت دنیا علیه ما این کارها را تشویق کردند، از خانوادهی منحوس خبیث خاندان پهلوی تا مجموعهی خبیث و جنایتکار منافقین، اینها دارند مرتباً در فضای مجازی و در جاهای دیگر دارند تشویق میکنند ترغیب میکنند که این شرارتها انجام بگیرد.
من عرضم این است هیچ کس به این اشرار کمک نکند، هیچ انسان عاقل و شایستهای که به کشور خودش علاقه مند است، به زندگی راحت خودش علاقه مند است، به اینها نباید کمک بکند؛ اینها اشرارند، این کارها کار مردم معمولی نیست.
مسئولین هم البته دقّت کنند، مواظبت کنند، هرچه ممکن است از مشکلات این کار کم کنند. حالا من دیروز دیدم در تلویزیون که بعضی از مسئولین محترم آمدند گفتند که ما مراقبیم که این افزایش قیمت موجب افزایش قیمت اجناس و کالاها نشود؛ خب بله این مهم است، چون الان گرانی هست، بنا باشد باز اضافه بشود گرانی خب این برای مردم خیلی مشکلات درست میکند، باید مراقبت کنند.
این مراقبتها را اینها بکنند، مسئولین حفظ امنیت کشور هم به وظایفشان عمل کنند، مردم عزیز ما هم که خوشبختانه در قضایای گوناگون این کشور بصیرت خودشان را، آگاهی خودشان را نشان دادند بدانند که این حوادث تلخ از ناحیهی کیست و چگونه است، این آتش زدن و خراب کردن و ویران کردن و دعوا کردن و ناامنی ایجاد کردن مال چه کسی است، این را بفهمند توجه کنند که میفهمند هم مردم ملتفتند، و از اینها فاصله بگیرند. این آن توصیهی ما است، مسئولین کشور هم به وظایفشان به طور جدی عمل کنند.
(بسم الله الرحمن الرحیم)
يزيد، مجرم اصلي در فاجعه خونبار كربلا بود، تنها سه سال پس از اين فاجعه در ۳۸ سالگي با ننگآميزترين مرگها از دنيا رفت و با مرگش، حكومت ننگين خاندان ابوسفيان نيز پايان يافت.
تاريخ اسلام از قاتلان امام حسين (ع) به عنوان شقيترين و بيرحمترين افراد ياد ميكند. افرادي كه به طمع درهم و دينار و در بالاترين حالت، حكومت ري و قباي حكمراني بر گروه مردمان، خون فرزند رسول گرامي اسلام (ص) را كه به خون خدا ثارالله» تعبير شده است، ريختند.
مَيسون »، مادر یزید ( دختر بجدل كلبي )، زنى ناشایست بود که طبق گواهى بسیارى از منابع تاریخى از راه نامشروع یزید را (در سال ۲۵ يا ۲۶ هجري، متولد شد و در ۱۴ یا ۱۵ ربیع الاول سال ۶۴ هجري به هلاكت رسيد) به دنیا آورد؛
گرچه معروف آن است که معاویه پدر یزید است. پس از آنکه معاویه از میسون جدا شد و یزید را به طایفه میسون فرستاد، افزون بر اخلاق ظاهرى بادیه نشین و صحراگزینى، در یزید خصوصیاتی چون علاقه به شکار، اسب سوارى، تربیت حیوانات و بازى با سگ و میمون، شرابخوارى، رقص، سگبازى و خوشگذرانى جزء طبیعت وجودى وى در آمد.
علاقه چشمگیر یزید به شعر و شعرسرایى و توصیف مى، مىگسارى و معشوقه در اشعار او بیانگر روحیه اى به دور از ت و حکومت است. او از شجاعت، دلاورى و رزمهاى مشهور قبیلهاى بهره اى نداشت و از ویژگىهاى گذشتگان خود همچون عتبه» و ولید» و یا عموى خود شیبه» به کلّى دور بود؛ اما از نظر عیّاشى، خوشگذرانى، لهو و لعب شیفتگى خاصّى از خود نشان مى داد.
علامه حلی در صفحه ۹۵ از منهاج الکرامه» درباره یزید اینگونه می نویسد:
مردم در دریاى خون شناور بودند به طوری که خون به قبر رسول خدا(ص) رسیده، روضه و مسجد پر از خون شده بود. بعد از آن به دستور یزید در شهر مکّه منجنیقها نصب کرده کعبه را آتش زده و ویران کردند.
در كتاب الفتوح»درباره رفتار سپاه يزيد با مردم مدينه و يورششان به مكه به فرماندهي حُصين بن نُمَير و سنگباران كردن كعبه با منجنيق، آمده است.
در حالى که رسول خدا (ص) فرموده بود:
قاتل حسین در تابوتى از آتش بوده و نصف عذاب اهل دنیا را مىچشد، به طوری که دست و پایش را به زنجیرهاى آهنین بسته او را با سر میان آتش می افکنند»
در نحوه مرگ یزید چند روایت متفاوت وجود دارد:
روایت اول - سیدبن طاووس در لهوف می گوید:
یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد یزید به اصحابش گفت: خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام میکنم کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر میبرد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند.یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب میکشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد.
یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر من را احترام میکنی! آن اعرابی گفت ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی(علیهماالسلام) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا.اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت كه بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت میگرفت و یزید را بر زمین میکشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.
روایت دوم - شيخ صدوق ميفرمايد: يزيد شب با حال مستي خوابيد و صبح مرده او را يافتند در حالي که بدن او تغيير کرده،مثل آنکه قير ماليده باشند.بدن نحسش را در باب الصغير دمشق دفن کردند.
روایت سوم - هبي از محمد بن احمد بن مسمع نقل ميکند که گفت: يزيد مست کرد و بلند شد که بر قصد. اما با سر بر زمين خورد که سرش شکافت و مغزش آشکار شد.
بلاذري در انساب الاشراف مينويسد: پيري از شاميان به من گفت: علت مرگ يزيد اين بود که او در حالت مستي بوزينه اش را بر الاغ سوار کرد. سپس به دنبال او آن گونه دويد که گردنش شکست، يا چيزي در درونش [ احتمالا زهره اش] پاره گرديد.
روایت چهارم - در "الکامل فی التاریخ" آمده است: یزید بن معاویه در پانزدهم ربیع الاول سال ۶۴ قمری در اطراف دمشق به علت برخورد پارهسنگی که از منجنیقی پرتاب شدهبود و به یک طرف صورت وی برخورد کرده بود به بیماریای مبتلا شد و این بیماری مرگ وی را به همراه داشت. پس از آن، وی در قبرستان باب الصغیر که در حوالی همان شهر است دفن گردید.
همچنين گزارش شدهكه صورت او پس از مرگ، همچون قير، سياه شد و با ظاهري چون باطنش به عالم آخرت منتقل شد.
گفتني است كه عباسيان، در سالهاي نخست حكومتشان، قبرهاي يزيد، معاويه و عبدالملك بن مروان را نبش كردند و استخوانهاي باقيمانده آنان را آتش زدند.
وقتي تنشها بين ايران و آمريكا زياد شد يكي از فرماندهان سپاه يه كد داد
گفت ما براي نابودي ناوها دو تا سلاح سري داريم .
خب موشك و پهپاد زيردريايي و قايق تندرو براي ناو كفايت ميكنه
ولي گفت ما دوتا سلاح سري ديگه هم داريم
حالا اين بلوفه يا حقيقت
اولا اونا ميدونن ما بلوف نمي زنيم چون خودشون ختم بلوفن
دوما ديدن كه ما چي ميگيم كه باور ميكنن مثل نشوندن پهبادRQ170
يه خورده بريم عقب
سال 1393 رزمايش پيامبر اعظم ماكت يه ناو هواپيمابر رو ساختيم حالا بماند كه دشمنارو سركار گذاشتيم كه داريم ناو هواپيمابر ميسازيم .
بعد توي همون رزمايش ناو رو منهدم نع ع ع ع
ناو رو كماندوها تصرف كردند . خوب دقت كنيد تصرف كردن با اون همه نيروي داخلش و امكاناتش
همون موقع ضد انقلاب شروع كرد به تخريب كه ماكت ناو توسط سپاه ايران گرفته شد و هزارتا مسخره بازي ديگه و تخريب سپاه و ارتش ايران
ولي اربابانشان اون موقع فهميدن چطوري تصرف ميشه اول از كار ميافته بعد تصرف ميشه مثل RQ
حالا ترامپ هم فهميده كه چه خبره ميگه من با ايران جنگ ندارم
ناوي كه با اين همه سروصدا روانه خليج فارس ميكنه رو جرات نميكنه وارد خليج كنه
ميدونيد يعني چي ترسيدن ناوشون رو بيارن داخل خليج
شما ميدونيد چرا ناوهاي آمريكا با اين همه غرور در تنگه هرمز فارسي جواب ميدن
چون نرسيده به تنگه كلي موشك ساحل به دريا روي ناوهاشون قفل ميشه و بعد سيستم هاي پيشرفتشون ميفهمن كه موشك روشون قفل كرده و اگر خطايي بكنن ديگه از لاس وگاس خبري نيست
خدا ميدونه سپاه از اينا لري هم سوال كنه اينا لري جواب ميدن
مثلا بگن
ها ژنرال روله ،منال تنگه هرمز شي مويني
اونا هم بايد لري جواب بدن
توي نماز عيد فطر دست حضرت آقا سلاح دراگانوف بود
ويژگي دراگانوف از كار انداختن تجهيزات ويژه دشمن هست (تك تيرانداز دنبال خرابكار حرفهاي ميگرده )
يه اينجوري پنتاگون و سوسك ميكنه ميندازه كنار
فقط يه راه دارن اونم نفوذي هاست والسلام .
(نوشته meysam-zlf)
درباره این سایت